و برف

 تنها برف

حقیقت قلب سرد زمستان بود

و برف

تنها برف

کشاننده ی بار تمامی تنهایی هایم بود آن زمان که عبورت را نه تنها من بلکه تمامی

 نبض قندیلها باور کردند

و برف

تنها برف

برایم هر کجا باشم بوی تو را می دهد باشد که خاطره ای باشد از لحظه های با هم

بودن و بستری برای جوانه ی شکوفه ی گیلاس...

 

شعور یک گیاه در وسط زمستان از تابستان گذشته نمی آید

از بهاری میآید که فردا می رسد گیاه به روزهایی که رفته

نمی اندیشد به روزهایی می اندیشد که می آید .

اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد چرا ما انسان ها

باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آنچه میخواهیم

دست یابیم؟